بارون بهاری
سلام عزیزم سلام نفسم قربونت برم امروز شنبه است و من از روز سه شنبه واست بگم سه شنبه ظهر من و تو و بابا آبگوشتی رو که مامان جون واسمون درست کردن و بردیم بیرون توی فضای سبز خوردیم نمیدونی چقد بهمون خوش گذشت سبزی و نون سنگک تازه با هوای خیلی عالی که دفعه ای ی بار نم نم بارون میومد بابا همش میگفتن لیلا بارون میگیره خیس میشیم بیا بریم ی جای سقف دار ولی مامان قبول نکرد نشسته بودیم نهار میخوردیم که چه بارونی گرفت بابا فرار کردن تو ماشینو هی میگفتن بیاین بریم الان خیس میشیم ولی من وتو کلی جیغ میزدیم و نمیرفتیم و خیلی خوش میگذروندیم خیلی زود هم قطع شد و بابا دوباره برگشتن پیش ما قربون شکل ماهت برم اینقد بهت خوش گ...
نویسنده :
عاشق غزل
8:22